28صفر روز اندوه وماتم برای جامعه مسلمانان است
تحلیلی و حبری
جهت شادی روح مطهر شهدا و امام شهدا و تعجیل در ظهور حضرت مهدی (عج) صلوات

مظالب وبلاگ را چگونه ارزیابی می کنید

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان  رسا و آدرس mpapg.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 25
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 25
بازدید ماه : 105
بازدید کل : 58835
تعداد مطالب : 132
تعداد نظرات : 3
تعداد آنلاین : 1


آمار مطالب

کل مطالب : 132
کل نظرات : 3

آمار کاربران

افراد آنلاین : 1
تعداد اعضا : 0

کاربران آنلاین


آمار بازدید

بازدید امروز : 25
باردید دیروز : 0
بازدید هفته : 25
بازدید ماه : 105
بازدید سال : 147
بازدید کلی : 58835
28صفر روز اندوه وماتم برای جامعه مسلمانان است

28 صفر همه سال جهان اسلام در ماتم واندوه والاترین شخصیت بشری والهی فرو می رود وبار دیگر مسلمانان با برگزاری مجالس ومحافل سوگواری وقرآنی به بیان فضایل وکرامت پیامبر رحمت ومهربانی می پردازند او خود سرامد بشریت در تمامی بشریت بود وبا آوزدن کتاب جاوید قرآن کریم بزرگترین هدیه الهی را تقدیم بشریت نمود تا انسانها از هر مذهب واز هرملت وآئینی که هستند ار معرفت الهی سیراب گردند

 در اواخر سال دهم هجری بود که پیامبر آخرین حج خود را با مسلمانان جهان که بیش از 100هزار مسلمان از سایر نقاط جهان گردخانه کعبه آمده بودند همراه وهم پای پیامبر طواف ومناسک حج را بجا آوردند و تمامی اعمال واحکام اسلامی را در سرزمین منی وعرفات از پیامبر آموختند. در سرزمین غدیر خم در انظار 100هزار حاجی که از همه بلاد اسلامی بودند با نزول آیه بلغ مانزل الیک فما بلغت رسالته و.الله یعصمک من الناس(مائده 67) حضرت علی را بعنوان امام وجانشین خود انتخاب ومعرفی وبا بیعت همه 100هزار حاجی با حضرت علی (ع)  پای به مدینه نهاد.

پیامبر اکرم(ص) پس از بیست و سه سال دعوت و مجاهدت و ابلاغ پیام الهی و پس از فراز و نشیب­های فراوان در راه انجام رسالت بزرگ خویش، سرانجام در روز دوشنبه، بیست و هشتم ماه صفر یازدهم هجرت[۱] پس از چهارده روز بیماری[۲] و کسالت، رحلت فرمودند و در هجرۀ مسکونی خویش در جوار مسجدی که تأسیس کرده بود، به خاک سپرده شد.

سال ۱۱هجري است، سكوت مرگباري مدينة النَّبی رافرا گرفته ووجود ملكوتی پيامبر اكرم(صلي الله عليه وآله) در بستر بيماري آرميده است.

رحمتٌ لِلعالَمينی كه ۲۳سال براي هدايت وارشاد مردم متحمل رنجها و مشقتهاي فراوان گشته و بعدازماجراي حجة الوداع که به فرمان خداوند ولايت مولا اميرالؤمنين علي(عليه السلام) را اعلان ورسالت خودرابه اتمام رسانده بود ولي بازهم آثاراندوه وملال برچهره مباركش نمايان بود.
پيامبردربستربيماري آرميده است، باوجود بيماري خودگاه وبيگاه به مسجد مي آمد وبامردم نمازمي گذارد. دريكي ازروزها كه حضرت علي(عليه السلام) وفضل بن عباس زيربغلهاي مبارك پيامررا گرفته بودند تا به مسجد ببرند درحاليكه پاهاي مباركشان برروي زمين كشيده مي شد به مسجد آمدند وبالاي منبررفته وفرمودند: اي گروه اصحاب چگونه پيغمبري بودم براي شما؟

آيا خودبه نفس نفيس جهاد نكردم درميان شما؟ آيا دندان پيشين مرا نشکستند؟ آيا جبين مراخاك آلود نكردند؟ آياخون برروي من جاري نكردند تاآنكه ريش من رنگين شد

صحابه گفتند: بلي يارسول خدا به تحقيق كه صبركننده بودي براي رضاي خداونهي كننده بودي براي خدا.
پيامبرفرمود: حق تعالي حكم كرده است وسوگند يادنموده است كه نگذرد از هيچ ظالم وستمكاري. پس سوگند ميدهم شمارابه خداكه هركس از جانب من به اوظلمي شده بگويد وقصاص كندكه قصاص دردنيا نزدمن محبوبتراست ازقصاص عقبي ودرحضورگروه ملائكه وانبياء.

همه گريستند، شدت اندوه به حدي است كه احدي دم نمي زند. ناگهان مردي ازانتهاي مجلس برخواست اوكسي جزسوادة بن قيس نبود.
گفت: اي رسول خدا، پدرومادرم به فدايت. هنگامي كه ازطائف مي آمدي من به استقبال توآمدم. درحاليكه برناقه خشمگين خودسواربودي، چوب دست خودرابالا بردي تابرمركب خود بزني ولي برشكم من فرودآمد.
دراين هنگام پيامبردستورداد: بلال برودهمان چوب دست رابياورد. لحظاتي بعدچوب دست پيامبردردستان قيس بود وپيامبرآماده براي قصاص. نفسهادرسينه حبس شده، همه مات ومبهوت قيس رامي نگرند، خدايااومي خواهدچه كند؟ ناگهان آن مردسينه وشكم پيامبررابوسيدوگفت: اي خدا من به سينه پيامبربراي ايمني ازآتش دوزخ پناه مي برم.

دراين هنگام پيامبرفرمود: خداوندا! توعفوكن سوادة بن قيس راهمچنانكه اواز پيامبر توگذشت. آري، بدينسان پيامبربه همه درس بزرگي راآموخت وبه سختي وكشان كشان به منزل بازگشت. اضطراب ودلهره سراسرمدينه رافراگرفته بود. ياران پيامبرباديدگاني اشكبارودلهايي آكنده از اندوه درخانه پيامبرگردآمده بودند، گزارشهايي كه ازداخل خانه به بيرون مي رسيد ازوخامت حال آن حضرت حكايت مي كرد. گروهي ازياران وعلاقمندان به حضرت ختمي مرتبت، درصدد زيارت آن ماه دل آرا برآمدند اما وخامت حال حضرت اجازه ديداررا ميسر نمي كرد. درتمام روزهائي كه پيامبردر بستر بيماری بود فاطمه(سلام الله عليها) دركنارپيامبرنشسته ولحظه اي ازايشان دورنمي شد.

ناگهان پيامبربه دخترجگرگوشه خود اشاره كرد كه جلوبيايد تابااوصحبت كند. فاطمه(سلام الله عليها) قدري خم شد وسررانزديك بردوآنگاه پيامبربااوبه طورآهسته سخن گفت: وقتي كه سخن پيامبربه پايان رسيد، زهرا(سلام الله عليها) سخت گريست وسيلاب اشك ازديدگان اوجاري گشت. پس ازلحظاتي پيامبربارديگربه زهرااشاره كردوآهسته بااوسخن گفت، اين بار زهرا(سلام الله عليها) باچهره اي باز وقيافه اي خندان ولبانی متبسّم سربرداشت.
اين حالت حضرت زهرا(سلام الله عليها) تعجب وشگفت حاضران رابرانگيخت. ازايشان علت راجويا شدند اما حضرت فرمود: تاپيامبرزنده اند رازايشان رافاش نمي كنم.

اما پس ازدرگذشت پيامبرحضرت زهرا(سلام الله عليها) آن راز را فاش نمودكه پيامبربه رحمت خدامي رودواولين كسي كه به اوملحق مي شود دخترش فاطمه است

لحظات آخرين به سرعت سپری مي شد، پيامبرچشمان مبارك راگاهي مي بست وگاهي به سختي بازمي كرد وبعدازمدت كوتاهي دوباره پلكهاي مبارك رابرروي چشمان خودمي كشيد. عرق سردي برجبين مبارك پيامبرنشسته است، دراين هنگام حالت احتضار دروجود مقدس پيامبر نمايان گشت ودرحاليكه سرمبارکشان درآغوش حضرت علي(عليه السلام) بود، فرشته قابض ارواح ظاهرگشت وپس از عرض سلام وباكسب اجازه ازرسول گرامی اسلام، روح ايشان رابا خودبه ملكوت اعلي برد، پيامبرآرام آرام چشمان مبارك خودرابرروي هم گذاشتند وباقلبي اندوهگين ازنافرماني امت ونگران ازآينده اهل بيتش ،ازاين ديارفاني رخت بربست وبه جوارحق تعالي شتافت.

 

فرارسیدن ایام سالگرد وفات امام حسن مجتبی(ع) بر تمامی مسلمان تسلیت باد.

این ایام همچنین سالروز شهادت سبط اکبر پیامبر، امام حسن مجتبی(ع) در روز ۲۸ صفر است که در روزهای طوفانی صدر اسلام همچون بازویی پرتوان در کنار پدر بزرگوارش و نیز در دوران زمامداری کوتاه خودش از کیان اسلام و مسلمین دفاع کرد ولی نیرنگ منافقان و دشمنان اسلام که لباس دوستی دین و امارت مسلمین را به دروغ بر تن کرده بودند، از کاسه زهرآگین دشمن خانگی بیرون آمد و دومین شهید امامت به جهان اسلام تقدیم شد.

در نیمه ماه رمضان سوم هجری، اولین فرزند علی علیه‌السلام و فاطمه سلام الله علیها به دنیا آمد. پس از ولادت، نامگذاری از جانب مادر به پدر، و از او به رسول خدا محوّل شد و آن حضرت هم منتظر نامگذاری پروردگار ماند

تا اینکه جبرئیل ،امین وحی، فرود آمد و گفت: « خدایت سلام می‌رساند و می‌گوید چون علی برای تو همانند هارون برای موسی است، نام فرزندش را نام فرزند حضرت هارون علیه السلام یعنی شبّر قرار ده

رسول خدا فرمود: « زبان من عربی است و شبّر، عبری است جبرئیل گفت: « شبّر در زبان عرب به معنای« حسن» است

به این ترتیب، کودک، حسن نام گرفت. تنها کنیه‌ی آن حضرت « ابو محمد» و مشهورترین القابش« سیّد» و «سبط» و «تقی» است.
پس از شهادت مظلومانه حضرت علی علیه السلام در بیست و یکم ماه رمضان سال چهلم هجرت امام حسن علیه السلام به مسجد آمد و خطابه ای ایراد کرد. پس از سخنرانی امام علیه السلام ، عبداللّه بن عباس از جا برخاست و گفت: «ای مردم این پسر پیامبر شماست با او بیعت کنید.» مردم نیز به ندای او پاسخ گفتند و با امام حسن علیه السلام بیعت کردند. امام نیز زمام امور حکومت را در دست گرفت و کارگزاران خود را انتخاب نمود. معاویه، با شنیدن این خبر، تلاش های منافقانه خود را آغاز کرد و با دروغ و شایع پراکنی، افکار عمومی را بر هم زد تا جایی که توانست یاران خاص امام را با رشوه بفریبد.امام وقتی بی وفایی و خیانت یاران خود را دیدند در صدد حفظ جان و مال مسلمان برآمده و به ناچار با معاویه صلح کردند. به این ترتیب حکومت امام حسن علیه السلام فقط شش ماه و چند روز به طول انجامید.

تلاش موفق امام حسن برای به‌کرسی نشاندن اهداف صلح باعث شد که معاویه طرح قتل حضرت را پیگیری نماید تا بتواند به خواسته دیرین خود یعنی تبدیل خلافت اسلامی به سلطنت موروثی، جامه‌ی عمل بپوشاند. به این ترتیب سمی مهلک تهیه کرد و آن را توسط همسر آن حضرت به او خوراند.
حضرت پس از مدتی درد و رنج، در روز ۲۸ ماه صفر سال ۵۰ هجری به لقاء الله شتافت.
برادرش امام حسین علیه السلام، جنازه‌ی او را پس از تغسیل و نماز برای دفن به سوی مسجد و روضه پیامبر برد ولی سرانجام بر اثر ممانعت  عیشه وبنی‌امیه در بقیع به خاک سپرد

وصیت امام به برادرش امام حسین(ع)

به یگانگی خدای یکتا گواهی میدهد وبر آستان روبیش, آنگونه که سزاست, سر بندگی می ساید. خدای یگانه را در فرمانروائیش شریک و انبازی نیست و هرگز از اهل خیانت یاوری نگرفته و هر چیزی را به اندازه آفریده است. او برای بندگی سزاوارترین و برای سپاسگویی شایسته ترین فرد می باشد. هر کس فرمانبر خدا باشد, راه درست را یافته است و هر کس او را نافرمانی کند به گمراهی افتاده و هر کس به سوی او باز گردد, از گمراهی رسته است.
ای حسین, من ترا درباره بازماندگان و فرزندان و خاندانم سفارش می کنم که اشتباهاتشان را با بزرگمنشی ببخشی و نیکوکارانشان را بپذیری و هم جانشین من و هم پدری مهربان برای آنان باشی.

مرا در کنار آرامگاه جدم رسول الله(ص) دفن نما, چرا که من سزاوارترین فرد برای دفن در کنار پیامبر خدا هستم. البته اگر از اینکار ترا بازداشتند, ترا به خدا و مقامی که در نزد او داری و پیوندی که با رسول الله(ص) داری سوگند می دهم که مبادا به خاطر من حتی به اندازه گنجایش شیشه حجامت, خون ریخته شود, تا آنکه پیامبر خدا را ملاقات کنیم و او را نسبت به رفتاری که مردم با ما نمودند, با خبر سازیم



تعداد بازدید از این مطلب: 189
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3


مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:









عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود